طنز | اندر دشواریهای واژهگزینی
باشگاه نویسندگان حوزوی خبرگزاری رسا، مهدی مشهدی مطلق
فردوسی! بگو نرگس چقدر بالا آورد؟
اتاق عقبی خانهی مامان نشسته بودم و نرگس به بغل و مشغول دختربازی و حرف زدن باهاش بودم که یکهو بالا آورد. چقدر؟ خیلی
هنوز مشغول پاک کردن موج اول بودم که موج دوم آمد. و هماهنگ با قاعده «تا سه نشه بازی نشه»، دفعهی سوم هم بالا آورد.
میخواستم مامانش رو صدا بزنم که آی لباس بیاور و دستمال و باقی کمکهای اولیه چه اینکه دخترت بالا آورده، که متوجه شدم زبان الکن است. چرا؟ چون واحدی نداشتم که بگویم چقدر بالا آورده. فقط یک واژهی «خیلی» دم دست بود که حقیقتا راهگشا نبود و معلوم نیست خیلی یعنی چقدر. همینجا بود که متوجه شدم ما به عنوان فرزندان فردوسی، چقدر از این رسالت تاریخی خودمان غفلت کردیم و چطور با بارور نکردن زبان، از حرکت در مسیر مرجع ساختن زبان پارسی، بازماندیم.
با خودم گفتم مهدی حالا وقتشه که با پیشنهاد دادن یک واژه، دین خودت رو به زبان مادری ادا کنی و بری سراغ بقیهی دیونت به زبان پدری و زبان های سایر فامیل وابسته.
خب طبعا پیشنهاد دادن یک واژه، پیشنهاد دادن یک واژه نیست. شما باید تمامی تراث را با درنظر گرفتن شرایط حال حاضر جمع کنی تا بتوانی یک واژه پیشنهاد بدهی. (پس خیال کردید بودجه زیاد فرهنگستان الکی است.)
خلاصه بعد اللتی و اللتیا بنده به واژهی «قلپ» رسیدم.
اما دلایل و ملاحظات بنده
اولا که قلپ واحد خوردن نیز هست. پس ما عملا بین جریان ورودی و خروجی، تبعیض قائل نشدیم. خب همین میتواند حمایت جریانهای برابریخواه سراسر دنیا را جلب کند و طبعا از فشار حقوق بشریای که در افکار عمومی علیه ایران شکل گرفته است، بکاهد. فراموش نکنید که ما همچنان در مقطع حساس کنونی بسر میبریم.
دوم آنکه وقتی واحد شمارش بالا آوردن همان واحد شمارش خوردن باشد، میزان علاقهی انسان به خوردن کاهش مییابد و توجه انسان به عالم معنا بیشتر میشود و سلوک جمعی جامعه سهلتر.
سوم هم وضع موجود است که بهنظر میرسد حالا حالاها ادامه یابد و آن هم وضع قیمتهاست که طبعا وارد روضهاش نمیشوم.
چهارم آنکه انصافا گمان نمیکنم فرهنگستان هم با آن بودجه برای تصویب هر واژه بیش از یک دلیل داشته باشد و توقع دلیل چهارم، توقعی نابجا بهنظر میرسد و من این چند خط اضافه را صرفا برای تطویل متن نوشتم. (گویی مخاطبان برای متن طولانیتر بیشتر پول میدهند)./918/ز504/س